کپیرایتینگ هنری است که از طریق کلمات باعث ایجاد تمایل در مخاطب و انجام عملی خاص (خرید، ثبتنام یا تعامل) میشود. با ظهور هوش مصنوعی (AI)، ابزارهایی همچون موتورهای زبانی و تولید متن، این هنر در مسیر تازهای قرار گرفته است. بسیاری میپرسند که آیا AI جایگزین کپیرایترها خواهد شد یا صرفاً دستیار جدید آنهاست؟ این مقاله بررسی میکند که هوش مصنوعی چگونه فرایندهای کپیرایتینگ را متحول میکند، فرصتها و چالشها چیست و چگونه کپیرایترها میتوانند در این آیندهٔ نزدیک موفق شوند.
مؤسسهٔ Harvard DCE در مقالهای دربارهٔ آیندهٔ بازاریابی بیان میکند که هوش مصنوعی با خودکارسازی کارهای تکراری، باعث افزایش بهرهوری و نوآوری میشود؛ در نتیجه بازگشت سرمایه (ROI) در کمپینها بیشتر میشود. ابزارهای تولید متن مبتنی بر AI میتوانند پیشنهادهای اولیه، ساختار مقاله و حتی تیترهای جذاب ارائه دهند و فرآیند ایدهپردازی را سرعت ببخشند. به این ترتیب کپیرایتر وقت بیشتری برای پرداختن به استراتژی و خلاقیت خواهد داشت.
وبسایت Mastroke اشاره میکند که هوش مصنوعی میتواند برای غلبه بر “گیر ذهنی” و خلق ایدههای تازه به کپیرایترها کمک کند و سرعت تولید محتوا را افزایش دهد. بهجای اتکا به جستجوی دستی و تحقیق طولانی، کپیرایتر میتواند از ابزارهای AI برای پیشنهاد فهرستهای کلیدواژه، ساختارهای محتوا و نمونههای متنی الهامبخش استفاده کند.
AI قابلیت تحلیل دادههای بزرگ و شناسایی الگوهای رفتاری را دارد. کپیرایترها میتوانند با استفاده از این اطلاعات، پیامهای خود را برای مخاطبان خاص شخصیسازی کنند. سامانههای توصیهگر محصولات یا ایمیلهای شخصیسازیشده براساس تاریخچهٔ خرید و رفتار کاربران مثالهایی از کاربرد این قابلیت هستند. چنین هدفگیریای باعث افزایش نرخ تبدیل میشود.
هوش مصنوعی میتواند نسخههای مختلف یک پیام را بهصورت A/B تست کند و با تحلیل نتایج، بهترین گزینه را مشخص کند. این فرآیند به کپیرایترها در بهبود مداوم متنهای تبلیغاتی کمک میکند.
گرچه AI قادر به تولید متن است، ولی نمیتواند بهراحتی احساسات پیچیده انسانی، طنز یا داستانهای شخصی را درک کند. منبع Mastroke یادآوری میکند که AI فاقد توانایی درک “نقطهٔ فروش منحصر بهفرد” هر برند است و احتمال دارد متنهای یکنواخت یا تقلیدی تولید کند. بنابراین برای ایجاد ارتباط عمیق با مخاطب، همچنان به خلاقیت و حساسیت انسانی نیاز است.
بهکارگیری وسیع ابزارهای مشابه میتواند به شباهت پیامها بین برندهای مختلف منجر شود. اگر کپیرایتر صرفاً متن تولیدشده توسط AI را بدون ویرایش استفاده کند، ممکن است برند هویتش را از دست بدهد و برای مخاطب یادآوری نشود. در مقابل، استفادهٔ هوشمندانه از AI بهعنوان دستیار و اعمال سبک شخصی کپیرایتر میتواند اصالت را حفظ کند.
برخی نگران هستند که AI اطلاعات نادرست یا مت biased تولید کند، یا از محتواهای موجود بدون رعایت حقوق نشر استفاده نماید. همچنین حفظ حریم خصوصی در تحلیل دادههای کاربران موضوعی جدی است. برای جلوگیری از این مشکلات، لازم است از منابع معتبر استفاده شود و همواره متن بازبینی انسانی داشته باشد.
آشنایی با ابزارهای AI: کپیرایترها باید نحوهٔ کار با موتورهای تولید متن، تحلیل داده و ابزارهای تحقیق کلیدواژه را بیاموزند. یادگیری این ابزارها بخشی از توانمندیهای لازم خواهد بود.
تحلیل داده و بازاریابی دیجیتال: توانایی تفسیر نتایج تحلیلها و استفاده از دادهها برای بهینهسازی پیام، مهارتی ارزشمند است.
خلاقیت و روایتگری: با توجه به اینکه AI در ایجاد احساسات و داستانپردازی محدودیت دارد، تقویت مهارتهای داستانسرایی، شخصیتپردازی و ایجاد لحن انسانی برای برجستهشدن ضروری است.
تفکر استراتژیک: کپیرایتر باید دید کلان نسبت به اهداف برند، مخاطبان و رقبا داشته باشد و از AI بهعنوان ابزاری در خدمت استراتژی استفاده کند.
هوش مصنوعی فرصتهای بزرگی برای افزایش بهرهوری، شخصیسازی و تحلیل دادهها فراهم میکند، اما نمیتواند جایگزین خلاقیت و درک انسانی شود. همانطور که مقالهٔ Medium اشاره میکند، “کپیرایترهایی که استفاده از AI را یاد میگیرند، جایگزین کسانی میشوند که نمیآموزند”. بنابراین آیندهٔ کپیرایتینگ ترکیبی از همکاری انسان و ماشین است. کپیرایترهای موفق کسانی خواهند بود که ابزارهای نوین را برای توسعهٔ ایدههای اصیل و انسانی به کار بگیرند.
عمده فعالیت من در زمینه کپیرایتینگ، مشاوره بازاریابی و تبلیغات، تدوین برندبوک، بیزنس پلن و مارکتینگ پلن و همچنین مشاوره و راهاندازی فروشگاههای اینترنتی است.
«سونیک برندینگ» یا طراحی اصوات برند شامل «سونیک لوگو» ( لوگوی صوتی یا جینگل)، طراحی صداها و افکتهای اختصاصی نرمافزار و اپلیکیشن و همچنین ساخت موسیقی برند از دیگر فعالیتهای من است.